جدول جو
جدول جو

معنی هر دو - جستجوی لغت در جدول جو

هر دو
كلاهما
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به عربی
هر دو
Both
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هر دو
les deux
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هر دو
ทั้งสอง
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به تایلندی
هر دو
دونوں
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به اردو
هر دو
שניהם
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به عبری
هر دو
keduanya
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هر دو
entrambi
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هر دو
ambos
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هر دو
obajętny
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به لهستانی
هر دو
оба
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به روسی
هر دو
обидва
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هر دو
beide
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به هلندی
هر دو
beide
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به آلمانی
هر دو
दोनों
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به هندی
هر دو
ambos
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هر دو
উভয়
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به بنگالی
هر دو
her ikisi
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هر دو
둘 다
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به کره ای
هر دو
wote
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هر دو
两个
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به چینی
هر دو
両方
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هردو
تصویر هردو
شامل دوچیز یادوشخص. یا هردو جهان (عالم)، دنیاوآخرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هر دو سو
تصویر هر دو سو
طرفین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هر دو ساعت
تصویر هر دو ساعت
Bihourly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هر دو هفته یک بار
تصویر هر دو هفته یک بار
Semiweekly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هر دو سال یکبار
تصویر هر دو سال یکبار
Biyearly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نام مرتعی در آمل، هر دو طرف
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از هر دو هفته یک بار
تصویر هر دو هفته یک بار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هر دو سال یکبار
تصویر هر دو سال یکبار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هر دو ساعت
تصویر هر دو ساعت
a cada duas horas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هر دو هفته یک بار
تصویر هر دو هفته یک بار
semanalmente cada dos semanas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هر دو ساعت
تصویر هر دو ساعت
cada dos horas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هر دو هفته یک بار
تصویر هر دو هفته یک بار
co dwa tygodnie
دیکشنری فارسی به لهستانی